انگار همین دیروز بود که داشتم بخاطر کامل نبودن لیست کارهام حرص و جوش میخوردم
روو تخته وایت بردم نوشته بودم
"موشن 1 از 3 "
"نوردهی طولانی 0 از 3 "
و خلاصه از همه اونایی که باید سه عدد میبود و هیچی عکس نداشتم حرص میخوردم، و یه کم که بیشتر فکر میکردم نگران اونایی که همش یه دونه ازشون کار دارم هم میشدم
اما الان دونه دونه فولدر ها رو پر کردم و حالا مونده نقاشی با نور
خدایا... چرا من اینقدر حرص خوردم آخه؟
سه شنبه پیش، دیدم کارهام کمه، دیدم استاد کارهایی که فکر میکنم خوبن رو تایید نمیکنه،
دیدم ایرادهایی ازشون میگیره که تا قبل از اینکه بگه من اصن ندیده بودمشون،
و در یک اقدام "قاطی" گونه همه کارهایی که به نظرم ایراد و اشکال داشتن و خوب نبودن رو گذاشتم توو لیست
حدس بزنین چی شد؟
اونایی که از نظر من بد بودن تایید شدن
مگه میشه؟
مگه داریم؟
هی این دوست من "سحر" بهم میگه "تِیک ایت ایزی" ها... من باور نمیکنم :)
نصف شبت بخیر عکاس بانو
هوراااااااا, خدا را شکرررررر. ایووووووووول
چقدرررر خووووشحالم از خوشحالیت و آرامشی که گرفتی و خیالت راحت شد.
پیش به سوی سه شنبه, به سلااااامتی ایشالا
^_^ ^_^