رنگی رنگی میگه خوشحال شدن آدم به خود آدم بستگی داره
میگه اینکه شما تصمیم بگیرین خوشحال باشه دلیل اصلی خوشحال بودنه
فکر کنم راست میگه
یادمه توو دوران مدرسه، با بغلدستیم زیاد دعوا میگرفتم،
اذیت میکرد آخه...
یه روزی بهم گفت تو باید سمت دیوار بشینی (خودش همیشه سمت دیوار می نشست)
گفت من تا حالا این طرف بوده م و از گرمای شوفاژ دارم میپزم، حالا نوبت توه که بشینی
اگه میخوای قهر کنی هم قهر کن (یا یه همچین چیزی)
اون روز بر خلاف همیشه دنبال راه حل گشتم،
بهش گفتم کیفها و کاپشنهامونو بذاریم روو کاپشن که گرماش کم شه
همین کار رو کردیم و گرماش بهمون نرسید
و در ضمن، دعوا و قهر هم نکردیم :)
اون روز حس خوبی داشتم و حالا که مطلب رنگی رنگی رو میخونم فقط اون خاطره یادم میاد
وقتی آدم تصمیم میگیره که خوشحال بمونه، به راه حل فکر میکنه و فکر کنم خوشحال تره
موافقم
ولی بنظرم تو بعضی شرایط واقعا سخته شاد بودن..
فقط یه ابهام موند برام بعده این راه حل,جاها تغییر کرد یا نه دیگه دوستت بی خیال پیشنهادش شد؟
جووونه دلم چه راه حل باحال و خوبی به ذهن زینبمون رسیده بود.دمش گرم
ای جوونم چقدر خوب بود این پستت مخصوصا آخرش اییییییول
سلااام بر زینب گل بانویی