قلب کوچیک من
قلب کوچیک من

قلب کوچیک من

دیروز ترم دوم کلاس عکاسیم شروع شد. توو همون کلاسی که با استاد ناخوشایندمون کلاس داشتیم... با اینکه حالا استاد خوشایندمون استادمونه، اما هنوز اون کلاس خاطره ناخوشایند داره

البته خب... شاید فقط خاطره نیست مشکل... تاریکه.. هواش بده ... و خاطره :)


جدیدا احساس نگرانی میکنم از اینکه نکنه حواسم نیست و دارم جلف میشم... فکر کنم باید اهمیتی ندم ... فکر کنم بازم دارم به خودم سخت میگیرم...


ولی اصلا دلم نمیخواد جلف باشم... دلم میخواد همینی که هستم باقی بمونم... همش نگرانم نکنه توو صمیمیت با استاد یا هر آقای دیگه ای زیاده روی میکنم؟... از نظر خودم اینطوری نیست، ولی نکنه چون خودمو نمیبینم اینطوری فکر میکنم؟ 

نکنه اگه از خودم فیلم بگیرم و فیلمو ببینم ، بفهمم که جلف شده م؟... یه همچین نگرانی ِ مسخره ای دارم :(

نظرات 2 + ارسال نظر
لیدی سارا چهارشنبه 6 مرداد 1395 ساعت 00:52 http://lady2432sarah@persianblog.ir

سلام زینبم,این وبلاگ مثل تلگرام با من لج شده.
یک
دو
سه
تست میشههههه

بریدا جمعه 25 تیر 1395 ساعت 16:22

خب نگرانیت اصلنم مسخره نیست این تو وجود دخترای با نجابته :))

واقعا؟ فکر نکنما

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد