قلب کوچیک من
قلب کوچیک من

قلب کوچیک من

ابراز خوشحالی

هفته  دوم که هنوز با استاد علیمی درس نداشتیم و من هم هنوز دوربین نداشتم،

وقتی با استاد سین رفتیم توو محوطه تا یه ذره عکاسی کنیم، وقتی با دوربین بچه ها سعی میکردم عکس بگیرم،

خیلی از خودم ناراحت بودم که نتونسته بودم یاد بگیرم تنظیمات دوربین رو راست و ریس کنم

به خودم امیدواری میدادم که "وقتی دوربین بگیرم و باهاش کار کنم یاد میگیرم"

ولی این درست نبود...

مشکل من دوربین نداشتن نبود،

مشکل من این بود که استاد سین،مفهوم تدریس نمیکرد

و ما این رو وقتی فهمیدیم که سر کلاسهای استاد علیمی نشستیم

استاد سین، برای درس "مبانی هنر" انتخاب شده بودن، اما تا دو جلسه به ما عکاسی درس دادن

و البته بعد ها، مدیر آموزشگاه سر کلاسمون اومدن و توضیحات دادن و از ما عذرخواهی کردن

و من چقدر توو اون لحظات یاد مسئول آموزشگاهی بودم که برای کلاسهای نویسندگی اونجا میرفتم

اصولا وقتی دو نفر، یه کار رو انجام بدن، راحت تر میشه فهمید کدوم یکی بهتره

مثل درس عکاسی که هم استاد سین تدریس کردن و هم استاد علیمی، و ما فهمیدیم که استاد علیمی مفهوم تر تدریس میکنن

مسئول آموزشگاه کلاس نویسندگیم، عوض دنبال چاره گشتن و حد اقل عذر خواهی کردن و قبول کردن اشتباه،

دائم دوست داره جلب ترحم کنه

( من دست تنهام.. هم کار میکنم هم درس میخونم.. منم و یه عالمه کلاس که باید هماهنگ کنم... درکم کنین..)

و با این حرفا، سعی داره قبول نکنه که داره بد مدیریت میکنه

و از همه آزار دهنده تر اینه که نمیدونم چرا بچه ها، نصفه نیمه بهش اعتراض میکنن

یعنی اعتراض میکنن،

بعد که اون حرفا زده میشه ، یهو انگار دلشون براش میسوزه

بگذریم...!!!!

اینجا اومدم که خوشحالیم رو ثبت کنم

خوشحالیم از اینکه دارم ذره ذره یاد میگیرم

و دیروز، نورسنجی رو یاد گرفتم :)

البته برای اینکه زودتر لود شه مجبور شدم خیلی خیلی کوچیکش کنم :)

اما لطفا این عکس رو از یه دانشجوی عکاسی که تازه سه چهار جلسه س کلاس میره قبول کنین و خیلی حرفه ای بررسی نکنینش


http://s7.picofile.com/file/8249958134/IMG_0301_1_.jpg

نظرات 3 + ارسال نظر
لیدی سارا شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 21:59 http://lady2432sarah@persianblog.ir

قربان این دانشجوی عکاسی تازه سه چهار جلسه رفته برم. اول ماشالااااا به گیاه ها.

اول فوکوس جلب توجه کرد برام. بعد نور دهی. ایوووول. خیلی خوبه.موفق باشی عزیزم

خدا نکنه مرسی عزیز

لیدی سارا شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 21:57 http://lady2432sarah@persianblog.ir

ها ها ها, از رومانی برگشتم آلمان

لیدی سارا شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 21:56 http://lady2432sarah@persianblog.ir

سلییییین
ایوووول ایووووول.

خب این مطلبی که نوشتی را خودم میدونم و برام گفته بودی.

برای نویسندگی هم دیروز فکر کنم اینو فهمیدم که خوده جناب استاد هم دست داره در این تعویض مکان و پر شدن کلاسهای آوا....
من دیروز کلا بعده حرفهای امیرعلی فکرم مشغول اون حرفش راجع به دعا بود که با هم حرفیدیم در موردش.واسه همین حرفهای مسئول جان را زیاد متوجه نشدم.

سلین ؛) بعدا برات تعریف میکنم چی گفت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد