قلب کوچیک من
قلب کوچیک من

قلب کوچیک من

تازگیها به یک کشف جدید در مورد خودم رسیده م

اینکه من دیــــــــــــوانه ی لبخندم

اگر خدا رازها را پنهان نمیکرد،

اگر غریبه ها راز مرا می دیدند،

به راحتی می توانستند مرا نابود کنند

می توانستند به من لبخند بزنند،

و من دلبسته شان بشوم،

و وقتی خوب وابسته شان شدم، بی خبر بگذارندم و بروند و هیچوقت هم باز نگردند..

آن وقت من میماندم و وجودی که تکه تکه میشود

قلبی که پاره پاره میشود

روحی که تحلیل میرود...

آن وقت،

من دیگر نمی ماندم...

له میشدم

چه خوب است که خدا هوای من را دارد و رازها را پنهان میکند

چه خوب است که غریبه ها نمیدانند با لبخند های محبت آمیزشان تا چند روز و چند هفته و چند ماه،

مرا درگیر خودشان میکنند.

کاش لبخند های فراوانی ببینم

که دیگر لبخندها دیوانه ام نکنند

و بعد دیگر وابسته هیچ لبخندی نشوم

و اینقدر زجر نکشم

نظرات 1 + ارسال نظر
لیدی سارا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 22:26 http://lady2432sarah@persianblog.ir

چه متن قشنگی نوشتی زینبی,


ایشالاااا خدا همیشهههه هواتو داشته باشه

ایشالااااا همیشهههه لبخندهای فراووووونی ببینی و دلت شاد و لبت خندون و تنت سلامت باشه عزیزم

ممنونم ازت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد