قلب کوچیک من
قلب کوچیک من

قلب کوچیک من

به طرز وحشتناکی گرسنه م شد

جوری که تا حالا هیچوقت برام پیش نیومده بود

و بعد بلافاصله به این فکر افتادم که اگه تنها زندگی میکردم، شاید همیشه همینطوری میشد

یعنی هر روز ظهر، تا به این حد از گرسنگی نمیفتادم تصمیم به پختن هیچی نمیگرفتم

یعنی البته این اثر استرسی هست که مامانم قبلا مینداخت به جونم (الان خیلی وقته این حرفو نزده)

که یعنی بعدها من زندگی سختی خواهم داشت (چون خیلی بی مسئولیتم یعنی مثلا )

فکر کنم شاید همه مامانها همینطور باشن

تا بچه بودیم میگفتن بزرگ بشی میری دانشگاه و اینو یه جوری تعریف میکردن که انگار دانشگاه کلید بهشت هست

وقتی که بزرگتر میشیم جوری آدم رو میترسونن که انگار لبه یه قله آتشفشانی هستیم و هر لحظه ممکنه تعادلمون بهم بخوره و بیفتیم توو مواد مذاب

مواد مذاب اسمشون چی بود؟ ماگما؟


http://s7.picofile.com/file/8238134068/3.bmp


اما فکر کنم احتمالا فکر مضطرب کننده  بی خودی هست

همین الان که اینهمه گرسنه شدم مگه چیکار کردم؟

خب منتظر شدم تا غذا گرم شه...

چاره دیگه ای نداشتم

اونموقع هم مجبورم صبر کنم تا غذا حاضر شه

فوقش اگه دو سه بار اینطوری گرسنه م شه و بهم سخت بگذره، دیگه خود به خود به موقع نهار درست میکنم

اینکه اصلا ترسناک نیست

حالا اصلا کی میخواد به من اجازه بده که تنهایی زندگی کنم

راستشو بخواین، به نظرم، خودم هم تحمل تنها زندگی کردن رو ندارم

به مامانم خیلی وابسته شده م.. و اینکه تنها بودن، مخصوصا شبها،  یه کمی ترسناکه

از در و دیوار صدا میاد

بی خیال... من برم غذامو بخورم :)

نظرات 1 + ارسال نظر
لیدی سارا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 22:13 http://lady2432sarah@persianblog.ir

سلاااام زینب بانو
این بچه چه نازه, ای جانم

دانشگاه, کلید بهشت هست را خوب اومدی, آره, دقیقا موافقم.

کلا تنها بودن در خونه اولش سخته, برنامه غذایی آدم به هم میخوره چون قبلش همه چیز حاضر و آماده هست ولی بعد عادت میشه انگار.

من الان ها که مامان و بابام میرن مسافرت دیگه عادت کردم تنها میمونم, به موقع غذا درست کنم و بخورم, یعنی قبله اینکه گرسنه ام بشه.
ببینننن, اون دو خط پایانی چی بود نوشتی؟از در و دیوار.....

در و دیوار که خوبه, نصف شب آدم خوابه, یکهو گربه ها تو حیاط میان با هم مذاکره.نصفففف شبببب.یعنی از صداشون قلبم میترکه.

جدی؟ خودت غذا میپزی؟ یعنی مامان غذا درست نمیکنه بذاره توو یخچال؟
آخه مامان من این کارو میکنه معمولا
دفعه پیش که مشهد رفت هم این کارو کرد
ولی خب تموم شدن و ما از بیرون خریدیم.. مرغ و کباب و این چیزا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد