قلب کوچیک من
قلب کوچیک من

قلب کوچیک من

هنوز روزهای خوشیته


یه کمی اعصابم خورده

گوشیم بعضی وقتا از خودش یه خلاقیتهایی به خرج میده که..

اصن فکر کنم خلاقیت های احمقانه ست که باعث میشه من وحشی بشم

بک آپ گرفته بودم از فایلهام،

نمیدونم چرا اونایی که بک آپ گرفته بودم رو گذاشته بود توو یه فولدر جدید

من هم فکر کردم این عکسا رو قبلا ریخته م توو کامپیوتر و واسه اینکه هی این فولدر رو نبینم، پاکش کردم

حالا که میبینم نریخته بودمش توو کامپیوتر، اعصابم خرده

به احتمال زیاد از دست خودم عصبانیم..

فعلا فقط یه عکس یادم میاد که عاشورا گرفته بودم... با بابام، توو لاین سرعت داشتیم راه میرفتیم، من گفتم بابا وایسته عکس بگیرم که ینی ما توو لاین سرعت داریم پیاده راه میریم

چون فقط همین یه دونه عکس یادم میاد، هنوز خیلی هم حالم بد نشده

اگه بقیه عکسا رو یادم بیاد احتمالا حالم بدتر میشه

ولی شاید هم بد نشد...

شاید هم زیادی عکس میگیرم... نمیدونم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد