دارم "قورباغه" ام را قورت میدم
میدونین؟ فهمیده م استاد خوب یه نعمت و شانسه. وقتی یه استاد خوب داری، این یه اتفاق ساده و معمولی نیست
درس "ادیت" که باز هم مربوط به کلاسهای عکاسیم هست، یه استاد داره که کلاسش واقعا خسته کننده و اعصاب خرد کن هست
چیزی که بیشتر از همه اذیتم میکنه اینه که چرا این استاد و اون استاد زبانم که اصلا ازشون خوشم نمیاد رو توو اینستاگرام دنبال میکنم؟
برای کلاس ادیت، صداش رو ضبط میکنم و بعد توو خونه از صداش جزوه مینویسم
راستش اولش که این ایده به ذهنم رسید، بخاطر این بود که به نظرم خیلی پراکنده حرف میزد و میخواستم هیچکدوم از حرفاشو از دست ندم و نیفتم توو آمپاس
ولی خب الان که دارم هی گوش میدم و هی مینویسم، اینقدر برام سخته که واقعا شبیه قورت دادن قورباغه س
نمیدونم چرا، ولی همه استادا رو با استاد اصلیمون که خیلی قبولش داریم مقایسه میکنم
استاد اصلیمون رو خیلی خیلی قبول دارم، و بقیشون رو قبول ندارم :-|
(البته به غیر از خانم استادی که ده جلسه مبانی هنر رو توو پنج جلسه برامون گفتن و کلی زحمت کشیدن و کلی قبولشون دارم)
خدا حفظ کنه ایشالاااا همه استادای خوبو.دم همشون گرم.
جان!!!!! قورباغه ام را قورت میدم؟؟؟؟
اسم یه کتابه :) مربوط به برنامه ریزی :) میگه اگه اون وظیفه ای که دارید سخته، حتی اگه به اندازه خوردن یه قورباغه سخته، اون قورباغه رو همون اول قورت بدید و خودتونو خلاص کنید :) این خیلی بهتره تا اینکه یه هفته نه وظیفه تون رو انجام بدید و نه به کارها و لذتهای دیگه تون برسید :)
سلام زینبم.


:
قرش بدیم
اومدم خوشبختانه و نذاشتم که دوباره یادم بره. گردو خاکها رو پاک کردم. تی کشیدم, لب تاقچه های وبت را هم هر تمیز کردم. برررررق افتاد